مهبط دین عقلانیت بشر است. در منطق فهم دین داریم که اگر یک چیزی واقعا عقلانی بود، ما ظواهر دین و کتاب و سنت را هماهنگ با آن کنیم. مثلا شما با عقل خود به این نتیجه رسیدید که خداوند غیرجسمانی است. ولی وقتی در قرآن میخوانید که یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»، میگویید خدا دست که ندارد، بلکه مظهر قدرت خداوند است. واقعا اگر عقلانیت به این بداهت باشد، از آن استفاده میکنیم.
اما این چیزهایی که آقایان[روشنفکران] میفرمایند واقعا عقلانیت بر آن حکم میکند یا خیر؟ مثلا گفته میشود که ما باید فهمی از دین ارائه دهیم که با حقوق بشر سازگار باشد. یکی از روشنفکرهای ما نوشته بود که من قانون اساسی امریکا را بسیار خواندهام، چقدر حقوق بشر در آن اشباع شده است. اما قانون اساسی ما تهی از حقوق بشر است و مبتنی بر یک فقه بدوی استخوانی و پوسیده بوده که فقط با آن میشود آدم کشت.
بنده از ایشان سوال کردم که از جنگ جهانی دوم به این طرف، امریکا از حق وتو استفاده میکند، حق وتو یک قانون ظالمانهای است و مبتنی بر حقوق بشر نیست و مبتنی بر زور و اقتدار است. این قانون اساسی که میگویید که مبتنی بر حقوق بشر است، چرا جلوی این حق وتو را نگرفته است؟ تمام دنیا یک طرف میایستد و امریکا به یکباره میآید و رأی بقیه را وتو میکند. امریکا با همین قانون اساسی از حاکمان و کشورهایی حمایت میکند که مستبد هستند، نه آزادی را به رسمیت میشناسد، نه حق مردم را به رسمیت میشناسد. امریکا میگوید که چون این کشورها منافع من را تامین میکنند، اگر کسی به اینها آسیب برساند، به من آسیب رسانده است. آیا این واقعا مبتنی بر حقوق بشر است؟ چرا مجالس سنا و کنگره در امریکا در این بحثها مخالفتی نمیکنند.
امریکا سالیانی است که از یک کشور غاصب به نام اسرائیل حمایت میکند. عقلانیت چیز خوبی است. ولی آیا این عقلانیت است؟ این حقوق بشر است؟
- منبع: مباحثات. نواندیشی در حوزه (۵) | گفتگو با دکتر محمدرضایی|link|
درباره این سایت